محتوا
سوال از ارزش این بحث یکی از بحث برانگیزترین بحثهای اقتصادی است ، تا حدی که تعداد زیادی از محققان موضوع تحقیق خود را با این پرسش آغاز کردند که دلیل تصمیم گیری افراد برای کار چیست و مبادله محصول آنها من برای کالاهای دیگر کار می کنم. تمام بحث های مربوط به نظریه ارزش ، یک سری بحث و جدال را با خود به همراه می آورد که تا استخوان اقتصاد پیش می رود و غالباً دارای لبه های فلسفه است.
اقتصاد کلاسیک
نظریه اقتصادی کلاسیک ، بر اساس آدام اسمیت در پایان قرن هجدهم فرض کرد که کار این کیفیت دقیق اندازه گیری است که مقدار را کمی می کند. تغییراتی در ارزش کالا وجود دارد ، اما پشت سر آنها کارهایی است که برای تبدیل آنها در آنها سپرده شده است ، که الگوی قطعی و غیرقابل تغییر ارزش است.
مدتی بعد ، دیوید ریکاردو نظریه اسمیت را برداشت و آن را تکمیل کرد ، با توجه به اینکه دو نوع کالا وجود دارد ، کالاهایی که قابل تولید مجدد هستند و کالاهایی که غیرقابل استفاده هستند: نوع اول به کار واریز شده در تحقق آنها بستگی دارد ، در حالی که نوع دوم به کمبود.
هر دو اقتصاددان ، بین ارزیابی به عنوان مصرف و استفاده از کالاها با توجه به ارزیابی برای مبادله تفاوت قائل شد: با این حال ، یافتن ارزش در کار واریز شده برای تحقق محصولات ، این دو دیدگاه را بین آنها پخش می کند.
جریان های جایگزین: اتریشی ها و مارکسیست ها
ارتدکس ترین روند اقتصادی که به مطالعه دقیق ارزش اختصاص یافته است مدرسه استرالیا، که در نظر می گیرد ارزشی که مصرف کنندگان به محصول اختصاص می دهند مربوط به نیاز دارد، که در وهله اول فردی و خاص هستند. آنها معتقدند كه ارزش تولید نمی شود و قابل تولید نیست: تولید فقط كالاهایی را تولید می كند كه از نظر ملاحظه ای كه مصرف كنندگان نسبت به آنها دارند ارزش دارند.
نظریه مارکسیستی، یکی از مهمترین قرن نوزدهم ، به عنوان یک نظر خاص یک دیدگاه بی سابقه از ارزش را دارد. آیا این دید دوتایی که شهامت دارد در این نظریه برای ارضای یک نیاز است ، در حالی که به یک دسته از کالاها تعلق دارد ، مجموعه ای از کل تولیدات انسانی است که قابل مقایسه با یکدیگر نیست و از داشتن یک چیز مشترک حاصل می شود ، که او است نیروی انسانی در تولید همه کالاها قفل شده است، به ویژه نیروی انسانی انتزاعی ، زیرا دیگر ارتباطی با محصول مورد نیاز اجتماعی مورد بحث ندارد. عینی سازی حضور کار در همه کالاها برای نتیجه گیری بعدی مارکس و نظریه ارزش اضافی اساسی است.
همچنین مشاهده کنید: نمونه هایی از کشورهای سوسیالیستی امروز
در این صورت ، تصورات ارزشی که در طول تاریخ رخ داده متفاوت بوده است.
تفاوت بین ارزش استفاده و ارزش مبادله را در نظر بگیرید برخی تفسیرهای اقتصادی را با خود به همراه می آورد ، بنابراین نمونه هایی از ارزش تجزیه و تحلیل می شود و نحوه تفسیر آن در برخی موارد روشن می شود.
- کارگری که بتواند چهار ساعت در روز بسازد نیروی کار او یک است ارزش استفاده چهار ساعت در روز.
- ارزش مبادله ای محصولات تجدیدپذیر ، برای مارکسیسم ، در زمان کار انتزاعی از نظر اجتماعی تحقق می یابد که برای تحقق آن ضروری است.
- ارزش مبادله ای یک لباس در طول سال و با توجه به مدها در نوسان است ، اگرچه کار سپرده شده در آن برای همیشه یکسان است.
- کالاهای کشاورزی با قیمت واحد در بازارهای بین المللی ذکر شده است ، بنابراین دارای ارزش مبادله ای شرط بین المللی.
- ارزش استفاده در مورد محصولات باید به طور خاص اندیشیده شود ، تا آنجا که دوام آن احتمالاً زمانی خواهد بود که مصرف کننده کالای دیگری را خریداری نکند.
- ارزش استفاده یک ماشین توانایی تولید بدون فرسودگی است.
- ارزش استفاده رایانه برای کودک متفاوت از یک توسعه دهنده نرم افزار خواهد بود.
- ارزش سهام و اوراق بدهی در بازار در نوسان است و تا رسیدن به قطعی تکرار می شود ارزش مبادله ای.
- ارزش استفاده از یک سبزیجات ممکن است مصرف ، یا استفاده از آن در تهیه غذای دیگر باشد.
- محصولاتی مانند نقاشی ، ارزش آنها را با توجه به کاربردی که متخصصان تولید می کنند ، تعیین می کنند ارزش مبادله ای بسته به ناظر متفاوت است.
